پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
آیا شیعیان، امام حسین (ع) را شهید کردند؟!
نوشته شده در چهار شنبه 12 فروردين 1394
بازدید : 3376
نویسنده : محمد اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم..فایل صوتی 01/10/1390..مجری شبکه ولایت: وهابیون می گویند که شیعیان عامل قتل امام حسین علیه السلام هستند، آیا درست است؟ آیت الله حسینی قزوینی: بسم الله، همین حرف وهابیون دلیل بر بی سوادی اینهاست. چون شیعه یعنی تابع، شیعه یعنی پیرو و این آقایان می گویند پیروان امام حسین علیه السلام یا تابعان امام حسین علیه السلام، امام حسین علیه السلام را کشته اند! یعنی در حقیقت مثل این است که بگوئیم الآن هم روز است و هم شب! یا الآن هم شب است و هم روز، اگر واقعا پیرو است این حرف یعنی چه؟ شیعه باید پیرو باشد و آنهایی که آمده اند در قتل امام حسین علیه السلام شرکت کرده اند و بر فرض محال شیعه بوده اند، با این کارشان به خوارج و نواصب پیوسته اند فرقی نمی کند صحابه ای مثل عبدالله أبی سرح صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است و کاتب وحی است و مرتد می شود. این نمونه بارز است و چه بسا شخصی شیعه امام حسین علیه السلام باشد و در صف دشمنان قرار بگیرد مثل عبدالله أبی سرح و کسانی که این شبهه را وارد می سازند نمی دانند شیعه چیست. شیعه یعنی پیرو، یعنی محب. مرحوم کلینی در کافی ج2، ص74 حدیث 3 روایتی دارد، امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام تعبیرشان از شیعه و شرایط شیعه چیست؟ به جابر جعفی می فرمایند: یا جابر! آیا همین که افراد بگویند ما اهل بیت علیهم السلام را دوست داریم، این شیعه می شود؟ به خدا سوگند شیعه ی ما فقط کسانی هستند که تقوا داشته باشند و مطیع خدا باشند. معنای خلاصه ی تقوا یعنی به واجبات عمل شود و از محرمات دوری شود. خداوند با هیچ کس خویشاوندی ندارد با هیچ کس رابطه ندارد و محبوبترین بندگان در پیش خداوند و گرامی ترین بندگان در نزد خداوند آن کسی است که تقوا داشته باشد و به دستورات الهی عمل کند. ای جابر! به خدا سوگند فقط با اطاعت خداوند می شود به خدا نزدیک شد، ما از طرف خداوند عالم، برگ برائت از آتش جهنم برای کسی نیاورده ایم. یعنی کسی که نه نماز بخواند، نه روزه بگیرد و نه اطاعتی کند و از آن طرف معصیت کند، نباید انتظار داشته باشد ما به داد او برسیم.. هر کس مطیع خداوند باشد، این دوست ماست و هر کس معصیت کار باشد این دشمن ماست. آقایان بفرمایند آن کسانی که در کربلا از امام حسین علیه السلام دعوت کردند و زیر قولشان زدند بفرمایید این اطاعت خداوند است یا معصیت خداوند؟! اگر معصیت خداست که امام صادق علیه السلام می فرمایند اینها از دشمنان ما هستند. و آنهایی که در کربلاء آمدند و در شهادت سیدالشهدا علیه السلام شرکت داشتند و این چنین ناجوانمردانه امام حسین علیه السلام و یارانش را شهید کردند و عزیزان حضرت را اسیر بردند آیا اینها اطاعت الله است یا معصیت الله؟ آن کسی که معصیت کار است از دشمنان ماست. جواب اول، آن آقایانی که می گویند اینها شیعه هستند، شیعه شاخصه هایش این است، آیا آنهایی که دعوت کرده اند و از آن طرف کارشکنی کرده اند مثل صحابی پیغمبر(ص) که سلیمان صحابی بود و دیگران، آیا اینان شرایط شیعه را داشته اند؟ یا آنهایی که در کربلاء آمدند، داشته اند؟ نکته دوم اینکه آقایان می گویند شیعیان از کوفه آمدند و امام حسین علیه السلام را کشتند. حال بفرمایید بعد از آنکه معاویة روی کار آمد شیعه را در کوی و برزن، زیر هر سنگی پیدا کرد مخصوصا در کوفه، اینها را قتل عام کرد. اصلا نگذاشت از شیعه در جامعه اثری بماند، جالب این است که إبن أبی الحدید معتزلی تعبیرش این است که بعد از پیمانی که معاویة با امام حسن علیه السلام بست و بلافاصله آمد مدینه و رفت بالای منبر و گفت:ایها الناس من با حسن علیه السلام صلح نکردم که شما نماز بخوانید یا عبادت کنید من می خواهم بر گردن شما سوار شوم و تمام شرایطی که با حسن علیه السلام گذاشتم را زیر پا گذاشتم و لگد مال کردم، حال امام حسن علیه السلام هم می خواست مردم این را بدانند که معاویه نه تنها مسلمان نیست بلکه بوئی از اسلام و انسانیت نبرده است، کسی که نگذاشت حتی مرکب صلحنامه خشک شود و آمده بالای منبر و این حرفها را زد. ابن ابی الحدید می گوید بعد از صلح، معاویه دستور داد و بخشنامه کرد من برائت می جویم از کسی که درباره علی علیه السلام و اهل بیتش یک روایتی بخواند و نقل کند. تمام خطبا بر بالای هر منبر و در هر شهر و روستا به حضرت علی علیه السلام لعن می فرستادند و از او برائت می جستند و در ادامه می گوید مصیبت ها عمدتا بر مردم کوفه بود چون شیعه های حضرت علی علیه السلام در کوفه بیشتر بودند و در بعد می گوید: زیاد بن سمیه ی خبیث را حاکم کوفه کرد و بصره را نیز ضمیمه کرد و شیعه ها را در کوی و برزن پیدا می کرد و دستانشان را می برید و پایشان را قطع می کرد و با آهن گداخته به چشمان شیعیان سرمه می کشید و چشمانشان را نابود می کرد و اینها را بر شاخه های درخت آویزان کرد و اصلا شیعه ها را از عراق در به در کرد. اصلا در عراق، شیعه معروف و مشهوری در زمان معاویه نمانده بود. حال که شیعه نیست پس این حرفهای شما چیست؟ جالب این است خود جناب طبرانی در معجم خود جلد3 صفحه68 همین تعبیر را دارد و می گوید زیاد بن سمیه در هر کجا دنبال شیعه علی علیه السلام می گشت و اینها را به قتل می رساند. وقتی به امام مجتبی علیه السلام این خبر رسید و حضرت علیه السلام معاویه را نفرین کردند. شما بفرمایید در معجم الزوائد هیثمی جلد6 صفحه266 می گوید: و رجاله رجال الصحیح و ذهبی در سیر الأعلام النبلاء جلد3 صفحه496 همین تعبیر را نقل می کند، که زیاد به دستور معاویه هر کجا شیعه را پیدا می کرد، اینها را قتل عام می کرد. و ابن اثیر جزری در الکلام ج3 ص150 وقتی که زیاد بن سمیه حاکم مدینه شد همین که بو می برد و یک گمان ضعیفی پیدا می کرد که در فلان شهر، فلان روستا و فلان خانه یک شیعه است اینها را می گرفت و قتل عام می کرد و اینها را دربه در می کرد. این کاملا واضح و روشن است که اولا اینها شیعه نبودند و ثانیا شیعه ای در کوفه به آن شکل نبود الا انگشت شماری مثل حبیب بن مظاهر (ره)، مسلم بن اوسجع و یک عده ای. اگر اینها شیعه بودند حال افرادی نزدیک به هشت هزار، کمتر یا بیشتر با مسلم بن عقیل علیه السلام بیعت کردند و با آمدن عبیدالله بن زیاد هم بیعت شکستند، این چه شیعه ای است؟؟ مجری برنامه شبکه ولایت: آیا در قاتلین امام حسین علیه السلام از شیعیان معروف هم به چشم می خورد؟ حتی شیعه ی ظاهری؟ آیت الله حسینی قزوینی: حتی از شیعیان ظاهری هم در میان قاتلین نبوده است چون قاتلین امام حسین علیه السلام را خودشان معرفی کرده اند: عمر بن سعد، شمر بن ذی الجوشن، شبس بن ربعی که سرکرده خوارج بود، سنان بن انس، حجار بن ابجر، حرمله و دیگر ملعونین که کاملا واضح و روشن است یعنی آن افرادی که در قتل امام حسین علیه السلام شرکت کردند اصلا نه تنها شیعه نبودند بلکه اینها از خوارج و از نواصب مشهور بوده اند. شرح حال تک تک اینها در کتابهای رجال اهل سنت هست و کاملا مشخص است و اضافه خود امام حسین علیه السلام خطاب به همین افراد که مراجعه کنید به مقتل الحسین خوارزمی از علمای بزرگ اهل سنت جلد2 صفحه38: وای بر شما ای شیعیان آل ابوسفیان (نمی فرمایند ای شیعیان ما) اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید حداقل وجدان داشته باشید و آزاد مرد باشید و اگر شما احساس می کنید عرب هستید، حداقل غیرت عربیتان به جوش بیاید! وقتی حضرت می فرمایند: ویحکم یا شیعة آل أبوسفیان،کاملا مشخص است و اضافه شما ببینید افرادی که در قتل اهل بیت علیهم السلام شرکت داشتند و در خیام آمده، اجازه بدهید من تکه ای را از تاریخ اهل سنت بیاورم که واقعا قلب آدمی به درد می آید، إبن اثیر در الکامل می گوید: بعد از اینکه سر مطهر امام حسین علیه السلام را از تنش جدا کردند، عمر بن سعد خبیث و لعین که آقایان می گویند ثقة ثقة ثقة؛ گفت: چه کسی است برود و اسبهایش را به نقلی نعل بزند و بر جسد مطهر امام حسین علیه السلام بتازد و پیکر مطهر را زیر سم اسبها له کند؟ حال بفرمایید اسحاق بن حیات غرمی است، اینها آمدند برای غارت اموال امام حسین علیه السلام. حتی نقل می کنند بر اینکه پیراهن امام حسین علیه السلام را این خبیث و ملعون به سرقت برد و مبتلا به برص شد و این ده نفر آمدند و سوار بر اسب شدند و آمدند و با اسب بر بدن امام حسین علیه السلام تاختند به طوری که سینه و کمر امام حسین علیه السلام خرد شد در زیر سم اسبها. آقایان وهابیها، آقایان کارشناسان آیا اینها قابل دفاع هستند؟ فردا جواب خداوند را چه خواهید داد؟ جواب امام حسین علیه السلام را چه خواهید داد؟ این جنایات همه زیر سر یزید بن معاویه لعنة الله علیهما بوده است و لعنت خداوند بر مدافعین یزید باد. بعد جالب این است که آقایان مراجعه کنند به الکامل إبن اثیر جزری جلد4 صفحه180 بعد می گوید: أمدند طرف امام حسین علیه السلام که بر بدنش، اسبها را بتازند؛ دیدند لباس بر تن مبارک هست و اسحاق بن حیات حزرمی آمد و پیراهن امام را در آورد. از آن طرف فردی به نام بحر بن کعب آمد عرقچین و کلاه حضرت را به سرقت برد و قیس بن اشعث یک قطیفه ای در کنار حضرت بود که از خز بود را به غارت برد و مشهور شد به قیس قطیفه و نعلین حضرت را أسود عودی به غارت برد و شمشیر امام حسین علیه السلام را مردی از قبیله دارم دزدید و اینها آمدند حمله کردند به خیمه ها و هر چه وسیله قیمتی بود یا طلا و جواهرات در گوش و گردن و دست و پای زن و بچه ی امام حسین علیه السلام بود را به غارت بردند. ابن اثیر یک مورخ سنی مذهب است و می گوید این زنان اهل بیت علیهم السلام برای اینکه دست نامحرم به اینها نخورد، طلا یا جواهرات قیمتی را در می آوردند و با دست به آنها می دادند که آنها دست به ناموس امام حسین علیه السلام نزنند. ای أف بر این جمعیت، تف بر این وجدانها و هزاران لعن بر مدافعین بر اینها. عزیزان مراجعه کنند به الکامل ابن اثیر جزری جلد4 صفحه79. ابن کثیر دمشقی سلفی می گوید: جامه ای که در تن امام حسین علیه السلام بود را به غارت بردند و در خیمه گاه امام حسین علیه السلام هر چه بود را اینها به غارت بردند حتی اگر در تن زنهای اهل بیت رسول خدا(ص) یک لباس با ارزش بود را به غارت بردند. تا اینکه آمدند به امام سجاد علیه السلام حمله کردند که او را بکشند که قضیه اش طولانی است که بناست حجت خداوند در روی زمین باقی بماند و از کشتن امام سجاد علیه السلام خود داری کردند و بعد جالب این است که عمربن سعد وقتی آمد این وضع را مشاهده کرد خیلی به قولی به غیرتش برخورد و اعلام کرد هر کس از خیمه ها و از زن و بچه ی امام حسین علیه السلام چیزی به غارت برده است را برگرداند. ابن کثیر می گوید: والله قسم هیچ کس حتی کوچکترین چیزی را به اهل بیت برنگرداندند. آقایان مراجعه کنند به کتاب البدایة و النهایة ابن کثیر دمشقی جلد8 صفحه190.. حال این افرادی بودند که این کارهای وقیح و ضد بشری و ضد انسانی را انجام دادند. آیا شیعه همچنین کاری را انجام می دهد؟ محب و دوست انسان همچنین کاری را انجام می دهد؟ اینها نمونه ی کارهایی بود که اسامی اینها را از ابن کثیر دمشقی و ابن اثیر جزری ودیگران خواندیم. حال آقایان بیایند تکلیف این افراد را مشخص نمایند که آیا اینها واقعا شیعه بودند؟ از دوست داران امام حسین علیه السلام بوده اند؟ یا نه اینها از دوست داران معاویه بودند؟ یا اینها کسانی بودند که خودشان را عثمانی معرفی می کردند؟ مجری شبکه ولایت: علت و انگیزه مردم به خاطر شرکت در قتل امام حسین علیه السلام چه بوده است؟ حاج آقا حسینی قزوینی: در رابطه با این قضایا تعبیراتی از بعضی از مستشرقین هم نقل کردیم که همان جرداق مسیحی می گوید: افرادی از طرف یزید می خواستند بیایند برای کشتن امام حسین علیه السلام می گفتند به ما چقدر پول می دهید؟ خب اینها برنامه ای گذاشته بودند و می گفتند هر کس در این قضایا شرکت کند ما اینقدر هدایا و جوایز می دهیم و از آن طرف هم ترس و وحشت در دل مردم ایجاد کردند که اگر کسی در کربلا شرکت نکند خون و مالش حلال می شود و حتی در بعضی منابع است که در روز هشتم و نهم محرم مردی دیگر در کوفه به چشم نمی خورد اگر هم بود اینها کاملا در خانه های بسته مخفی شده بودند ولی آنچه که مسلم است من چند نمونه ای را از سران و فرماندهان مثلا عمر بن سعد که همینطور عمر بن سعد ملعون نبود همان طوری که عبدالله بن أبی سرح هم عبدالله بن أبی سرح مرتد نبود، اینها بعدا به این شکل در آمدند یا طلحه و زبیر از همان اول که طلحه و زبیر نبودند که بیایند در برابر امیرالمومنین علیه السلام بخواهند جنگ کنند و مخصوصا زبیر با آن همه دفاع از شریعت علی علیه السلام و اعتراضش به خلافت ابوبکر ولی خب نداند به جزء ذات پروردگار، که فردا چه بازی کند روزگار. هم در کتب شیعه است و هم کتب اهل سنت از جمله صحیح بخاری و صحیح مسلم که بنده ای یک عمری گناه می کند ولی اواخر عمرش توفیق دار می شود و توبه می کند و با ایمان از دنیا می رود و اهل بهشت می شود و چه بسا افرادی هم هستند بر اینکه کارهای خوب می کنند ولی در عاقبت مرتکب بعضی از گناهانی می شوند و بدون ایمان از دنیا می روند و وارد آتش جهنم می شوند ولذا توصیه من به بعضی از دوستان این است که از من سوال می کنند که بهترین دعا چیست؟ بهترین دعا این است که از خداوند عزوجل بخواهیم ما را عاقبت به خیر کند. یک ضرب المثلی هست که می گوید، جوجه را آخر پاییز می شمارند حالا اینکه کسی دم از اهل بیت علیهم السلام بزند، دم از تقوا بزند باید دید عاقبت امر چه خواهد شد و لذا ما باید خیلی تلاش کنیم ببینیم اواخر أمرمان چیست؟ حال عمر بن سعد از کسانی بود که نسبت به اهل بیت علیهم السلام عداوت و دشمنی نداشت و حتی وقتی حکومت ری را به او پیشنهاد کردند خود مؤرخین اهل سنت که مراجعه کنید به الکامل إبن أثیر جزری جلد4 صفحه53 که ایشان می گوید:وقتی حکومت ری را پیشنهاد کردند در برابر قتل امام حسین علیه السلام آمد با خیلی از دوستانش مشورت کرد و با هر کس مشورت کرد گفتند به صلاحت نیست، کشتن فرزند رسول خدا(ص) به این سادگی ها نیست حتی نقل می کنند حمزة بن مغیرة بن شعبة خواهر زاده عمر بن سعد بوده است که آمد پیش دائی اش و گفت: تو را به خدا قسم می دهم برای قتل امام حسین علیه السلام کمر همت نبند که باعث می شود سقوط کنی و بیچاره شوی و اگر چنانچه تمام سلطنت روی زمین را به تو بدهند در برابر قتل امام حسین علیه السلام والله قسم نمی ارزد. اموال روی زمین و سلطنت کره زمین را بدهند، اینقدر ارزش ندارد فردای قیامت دامنت آغشته به خون امام حسین علیه السلام باشد؛ و عمر بن سعد برگشت و گفت: چشم، من یک شب فکر کنم ببینم چه می شود و بعد شروع کرد به خواندن شعری که همه نقل کرده اند: أ أترک ملك ری والری رغبة/ أم ارجع معنوم بقتل الحسینی/ و فی قتلة النار لیس دونها حجاب/ و الملك الری مرة العینی/ آیا من ملک ری را ترک کنم؟ ملک ری آرزوی من است یا نه ری را قبول نکنم از آن طرف از قتل امام حسین علیه السلام دست بردارم و می دانم کشتن امام حسین علیه السلام آتشی است که بالاتر از او آتشی نیست و لکن حکومت ری مایه چشم روشنی من است. ببینید دنیا طلبی چه می کند؟ یک چهار تا مثل آقای برقعه ای پول از عربستان سعودی را چکار کرد؟ که آمد منهاج السنة ی إبن تیمیه را ترجمه به فارسی کرد و شروع کرد به مقدسات شیعه توهین و جسارت کردن و عاقبت هم گفت مرا ببرید در امامزاده شعیب، روستای کن دفن کنید. آیا آن اعمال وقیح و زشت و آن مطالبی که در این شبکه های وهابی پخش می شود یقینا بدنش در قبر و برزخ می لرزد و بر عذابش افزوده می شود و لاشک و لاریب؛ حال این دنیا چقدر ارزش دارد، چقدر توانست در این دنیا بماند؟ و عمر بن سعد هم آمد پیش عبیدالله بن زیاد و گفت من می روم برای قتل امام حسین علیه السلام ولی فلانی و فلانی و فلانی به عنوان فرماندهان جزء من باشند و عبیدالله گفت: نه نمی شود و از این غلط ها نکن، اگر می خواهی بروی افراد و تیم تو را ما معین می کنیم. یا قبول کن یا حکم ری را به ما برگردان و عمر بن سعد گفت: باشد می روم و جالب این است که آقای حموی در معجم البلدان می گوید: حب دنیا و ریاست طلبی کاری کرد که عمر بن سعد از دین بیرون رفت و با ارتکاب قتل امام حسین علیه السلام فجیع ترین جنایت را مرتکب شد. معجم البلدان جلد3 صفحه118.. واینکه آقایان ببینند قاتلان امام حسین علیه السلام چه رجزهایی را می خواندند، قندوزی حنفی در ینابیع المودة چاپ یک جلدی صفحه346 می گوید: بعضی از قاتلین امام حسین علیه السلام می گفتند: حسین ما با تو می جنگیم به خاطر دشمنی که از پدرت علی در دل ما هست. این آقایان جواب بدهند این عداوت و دشمنی را چه کسی در دل اینها کاشته است؟ چه کسی دستور داد علی علیه السلام را بالای منابر لعن کنند؟ با عبارت در الکامل ابن اثیر جلد4 صفحه67 آمده که بعضی ها گفته اند: یا حسین (نعوذبالله) یا کذاب إبن کذاب! اینها اینقدر وقیح و ملعون بوده اند؛ اینها است دست پرورده های معاویه. یا در الکلمل ابن اثیر جلد4 صفحه66 آمده است، یکی از آنها برگشت گفت: یا حسین أبشر بالنار. ای حسین به تو بشارت آتش جهنم را می دهم! این را ابن کثیر دمشقی در البدایة و النهایة جلد4 صفحه183 هم نقل می کند. یا وقتی آقا امام حسین علیه السلام روز عاشورا می خواهد نماز بخواند یک ملعونی می گوید: لا تقبل منکم. یعنی این نماز شما قبول نیست! خب آیا اینها شیعه و دوست دار امام حسین علیه السلام هستند؟ آیا شیعه می آید به کسی که مشمول آیه تطهیر است، مشمول آیه مباهله است و سرور و سید جوانان بهشت است توهین می کند؟ و می گوید نعوذبالله آتش جهنم را به تو بشارت می دهم؟! مجری شبکه ولایت: در سپاه عمر بن سعد فقط از کوفیان بودند یا از شام و دیگر شهرها هم بودند؟ آیت الله قزوینی: البته در بعضی منابع شیعه و سنی مثلا أمالی شیخ صدوق صفحه226 مجلس شماره30 یک روایتی است که ایشون دارد که دشمن خدا، سنان بن انس و شمر بن ذی الجوشن که تعدادی حدود 3هزار و 4هزار نیرو تحت نظرشان بود همه از شام بودند و یا اینکه شما ببینید حسین بن نمیر که در کربلاء از قاتلین حضرت بوده است هم آورده اند که اهل شام و اهل حمص بوده است با تعدادی حدود 50 نفر آمدند در قضیه هم شهادت امام حسین علیه السلام و هم غارت خیمه ها شرکت داشتند. شما ببینید وقتی مختار قیام کرد تعدادی از قتله ی امام حسین علیه السلام که اهل شام بودند را به قتل رساند.آقایان مراجعه کنند به فرات بن سالم، یزید بن حسین،عمیر بن حباب است که اینها از مردم شام بودند و مختار اینها را به قتل رسانید. مراجعه کنید به اخبار الطبال دینوری صفحه293، انساب الاشراف جناب بلاذری جلد13 صفحه331 و مختصر تاریخ دمشق جلد20 صفحه261 و جالب این است ابن سعد در طبقات دارد صفحه73 که تعدادی از مردم شام آمدند کربلا و برای حضرت علی اکبر علیه السلام أمان نامه آوردند چون مادرشان آمنه بنت أبی مره بوده است که مادر ایشان دختر ابوسفیان بوده است، یعنی از مادر به ابوسفیان بن حرب می رسیده که بعد گفته اند: یزید بن معاویه برای تو امان نامه فرستاده به خاطر اینکه نسبتی با شام و ابوسفیان داری. آقا حضرت علی اکبرعلیه السلام فرمودند: اگر بنا باشد شما احترام بگذارید، ابوسفیان ارزش احترام گذاشتن ندارد و این دودمان و آل رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است که ارزش احترام دارد. و همان شعر معروف از حضرت علی اکبر علیه السلام نقل شده که مراجعه کنید به ترجمه امام حسین علیه السلام از طبقات ابن سعد که جلد می باشد که آقا عزیز نوه ی دختری صاحب عروة که این را ترجمه و تلخیص کرده اند. والسلام علیکم.. نوشته شده توسط محمد اسلامی قزوینی..

:: برچسب‌ها: عاشورا , شیعیان امام حسین را کشتند , اهل سنت , معاویه , زیاد بن سمیه , کشتن شیعه , کوفه , شیعیان آل ابوسفیان , تکفیر , چه کسی امام حسین را کشت , جنایات در روز عاشورا , شبکه ولایت , شبهات وهابیت , جواب به شبهات , عکس , فیلم , کلیپ صوتی , محمد اسلامی قزوینی , حجاب , ,



عبدالله بن عمر
نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394
بازدید : 1563
نویسنده : محمد اسلامی
عبدلله عمر که از رجال بزرگ روایت شماست در رکاب علی علیه السلام جنگ نکرد آن علی که نخستین مسلمان بود و بنص قران کریم در ایه مباهله جان رسول خدا صلی الله علیه واله بود و بنص حدیث مواخاه مروی فریقین برادر رسول خدا ص بود. چرا عبدلله بسیار با ورع و اهل احتیاط بود؟ و به همراهی علی ع که معرفی چون رسول خدا ص داشتند نجنگید پس چرا بعد از پیروزی حجاج بن یوسف سقفی بر عبدلله زبیر در مکه، نیم شب در خانه حجاج را کوبید که دستترا بده تا بیعت نمایم که رسول خدا ص فرمودند هر که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده. ایا ححاج بن یوسف امام بود و علی بن ابی طالب ع امام نبود؟ شیعه با شما و رجال شما چه کند؟ و حجاج پای خود را داد که دستم مشغول است و عبدلله گفت ایا مرا مسخره میکنی؟ حجاج گفت ای احمق بنی عدی، با علی بیعت نکردی و الان میگویی من مات و لم یعرف امام زمانه ... ایا علی امام زمان تو نبود؟ به خدا سوگند بواسطه قول پیغمبر ص نیامده ای بلکه از این درختی که ابن زبیر بدان اویخته شده ترسیده ای.. و بعد ها به نیرنگ حجاج، عبدلله کشته شد.. در مورد بیعت عبدالله بن عمر بن خطاب بیشتر توضیح میدهم و آن دسته از عزیزان اهل سنت که می گویند امام ما قرآن است، این روایت را می خواهند چه کنند؟! آیا شما از صحابی پیغمبر (ص) بیشتر می فهمید؟؟؟؟ آیا عبدالله بن عمر نمی دانست امامش قرآن است و به سوی حجاج می آید؟ ..

:: برچسب‌ها: عمر بن خطاب , عبدالله بن عمر , حجاج , بیعت با حجاج , با پایم بیعت کن , اهل سنت , ,



جنایات خلیفه اول اهل سنت..
نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394
بازدید : 1795
نویسنده : محمد اسلامی
فتوحات در زمان ابوبکر چگونه بودند؟ و آمارهایی که هست چه تفسیری دارند؟ متأسفانه جنگها و فتوحاتی که در دو قرن اول اسلام صورت گرفته، اتفاقات بسیار بسیار ناگواری ایجاد شد که جلوی سریع اسلام را گرفت و تا امروز اسلام و مسلمانان چوب همان خونریزیها را می خورد و اسلام و مسلمانان در همان جغرافیای 1400 سال پیش مانده اند و نه تنها جلوتر نرفته بلکه عقب گرد هم داشته است و نتیجه این خونریزیها جلوگیری از گسترش اسلام بوده نه انتشار اسلام. دینی که قرار بوده است عالم گیر شود و همه ادیان دیگر را مغلوب کند بعد از 1400 سال در همان محدوده مانده است وهنوز رشد چندانی هم نداشته است. در جنگهای پیامبر اکرم(ص) کشتار کم بوده است و در اواخر عمر مبارک رسول خدا(ص) مردم گروه گروه به اسلام می پیوستند و سال نهم را عام الوفود نامیدند و بدون خونریزی مردم مسلمان می شدند. بعد از پیغمبر(ص) چه اتفاقاتی افتاد که این وفود تمام شد؟ و مردم آنگونه اسلام نمی آوردند مگر با زور شمشیر! متاسفانه در این فتوحات خبری از اسلام نبود وقرار نبود فرهنگ والای اسلام را کسی به مردم نشان دهد و تشریح کند و بلکه عکس این اتفاق می افتد. خلیفه دوم وقتی حاکمی را به سوی عراق می فرستد، جناب غرض بن کعب را همراهی می کند و می گوید: می دانی چرا تو را تا اینجا همراهی کردم؟ جناب غرضه می گوید شاید به احترام است و ادب می کنی چون ما صحابه پیامبر(ص) هستیم. عمربن خطاب می گوید: نه، من تو را تا اینجا همراهی کردم تا این نکته را به تو بگویم تا مبادا شما بروید آنجا و سنت رسول خدا(ص) را گسترش بدهید و احادیث پیامبر را بخوانید. بگذارید مردم قرآن بخوانند و از قرآن خواندن مردم نندازید. مبادا احادیث پیامبر را بخوانید. این را جناب ذهبی در تذکرة الحفاظ می گوید. حال سؤال می کنیم جناب عمربن خطاب آیا شما فکر می کنید احادیث رسول خدا(ص) مردم را از قرآن خواندن باز می دارد؟ یا قرآن را به مردم یاد می دهد؟ رسول خدا (ص) خود مفسر قرآن کریم است، سنت او قرار است قرآن را تفسیر نه اینکه جلوی قرآن خواندن مردم را بگیرد. چرا جناب عمربن خطاب با سنت رسول خدا(ص) مخالفت داشت؟ و با آن مبارزه می کرد و اجازه نمی داد ملتهایی که مسلمان شدند از این استفاده کنند؟ و اما ادامه بحث فتوحات: در سال دوازدهم هجری که فتوحات شروع می شود جناب خالد بن ولید که اهل سنت از او به عنوان سیف الله یاد می کنند و دست راست خلیفه اول به حساب می آید فتوحات آغاز می شود و اتفاقات ناگوار هم سرآغازش با همین شخص است. فتح الأنبار یکی از جنگهایی است که خالد بن ولید فرمانده او هست در این جنگ خالدبن ولید به تیراندازان مسلمان دستور می دهد که فقط چشمهای مردم را نشانه بگیرند، این مردم جنگیدن بلد نیستند و فقط چشمهای اینها را نشانه بگیرید و طبق آماری که علمای اهل سنت گفته اند در آن روز هزار نفر کور شدند و این متن در کتاب تاریخ طبری آمده است. خالد پیشاپیش آمد و دور خندق می چرخید و مردم را تحریک می کرد برای جنگ.وقتی خالدبن ولید جنگ را می دید خیلی کم صبر می کرد و پیش تیراندازان رفت و گفت: من اقوامی را میبینم که جنگیدن بلد نیستند(شاید مردم الأنبار با آدمهای مثل خالد روبرو نشده بودند که جنگ بلد نبودند) و شما فقط چشمهای این مردم را نشانه بگیرید و تیرتان را جای دیگر هدر ندهید و خالدبن ولید تیر را انداخت و تیراندازان به دنبال آن تیرانداختند و هزار چشم را در آن روز کور کردند. این جنگ مشهور شد به جنگ ذات العیون یعنی جنگ چشمها، و مردم فریاد می زدند بس است چشمهای الأنبار را گرفتید. تاریخ طبری ج2 ص233 حوادث سال دوازدهم هجری. الکامل ابن اثیرجزری ج2 ص245 بازهم حوادث سال دوازهم. البدایة ونهایة ابن کثیر دمشقی ج6 ص349. سؤال ما از دوستان و عزیزان اهل سنت این است، خداوند در کجای قرآن فرموده اگر کسی مسلمان نشد شما چشمهای آن را هدف بگیرید؟ شما که این همه قرآن، قرآن می کنید ومی گویید باید همه چیز در قرآن باشد بفرمایید جناب خالد بن ولید به کدام آیه استنباط کرده؟ مگر قرآن نمی فرماید لا إکراه فی الدین؟ مردم در اسلام آوردن مجبور نیستند. ولی خالد بن ولید از طرف خلیفه اول فرمانده است و در این جنگ هزار چشم را کور می کند و همینها باعث شده است که مردم دنیا مسلمانان را خشن ترین افراد بدانند. و اما اتفاق بسیار ناگوار دیگر که در همین سال دوازدهم هجری و به فرماندهی خالد بن ولید صورت می گیرد این است که خالد بن ولید وقتی به منطقه ای می رسد قسم می خورد که من باید از خون این مردم جوی خون راه بی اندازم، جناب طبری در تاریخش، ابن اثیر در کتاب الکامل و .... این مطلب را نقل کرده اند که خالدبن ولید گفت: خدایا بر گردن من باشد اگر من پیروز شدم و به این مردم دست یافتم احدی از آنها را باقی نگذارم مگر اینکه جوی خون راه بیاندازم، و دستور می دهد به لشکریانش که یکی یکی مردم را اسیر کنید و سربازان مسلمان را بر سر اینها گذاشتند و شبانه روز سر بریدند تا مبادا قسم خالدبن ولید پایمال شود، تا جایی از مردم را سر بریدند که جناب ابن اثیر می گوید که هفتادهزار نفر را سر بریدند ولی باز جوی خون جاری نشد وقسم خالدبن ولید درست در نیامد وشخصی به اسم قعقاع آمد پیش خالد وگفت اگر تو تمام مردم دنیا را هم سر ببری جوی خون جاری نخواهد شد چون هرکسی را سر می بریدند خون لخته میشد و جاری نمی شد و گفتند از بالا آب باز کنید داخل جوی و با خونها مخلوط شود تا قسم خالد بن ولید محقق شود. تاریخ طبری ج2 ص213 باب سال دوازدهم هجری. الکامل ابن اثیر ج2 ص242. ابن کثیر در البدایة والنهایة ج6 ص346. مقدمه ابن خلدون ج2 ص509. این دومین اتفاق ناگواری است که ما قضاوتش را واگذار می کنیم به وجدانهای بیدار و مردم با انصاف. این است اسلام؟! آری خیلی از مناطق ایران تا قرن سوم حاضر شدند جزیه بدهند ولی مسلمان نشوند. واتفاق دیگری که در همان روزها اتفاق افتاد در سال دوازدهم هجری و باز به فرماندهی خالدبن ولید سی هزار نفر را در یک روز کشتند که اسم این جنگ را وقعة الثناء گذاشتند. وقتی پادشاه ایران شنید که خالد بن ولید 70هزار نفر را سر بریده شخصی به اسم اردشیر را فرستاد که جلوی خالد را بگیرد. اردشیر هم با خالد وارد جنگ شد و جنگ سختی در گرفت و خالدبن ولید در این جنگ پیروز شد و باز در این جا علمای اهل سنت گفته اند از فارسها یک کشته عظیم اتفاق افتاد که نزدیک سی هزار نفر در این جنگ کشته شدند غیر از آنهایی که در آب افتادند و نتوانستند آنها را بشمارند.. الکامل ابن اثیر ج2 ص240. نهایة العرب فی فنون ادب نویری ج19 ص68. یعنی خالدبن ولید در دو تا جنگ صد هزار نفر را کشته است! این کشته ها در زمانی بوده که وسایل جنگی آن دوران شمشیر و تیر بوده است. اگر خالد بن ولید مسلسل داشت، بمب اتمی یا شیمیایی داشت چه کار می کرد؟ صدام با آن همه امکانات در هشت سال حدودا 200 هزار نفر را کشت. اگر خالد بن ولید، سیف الله اهل سنت جای صدام بود کسی از ایرانیها را زنده می گذاشت؟ شاید قسم می خورد می خواهم همه ایرانیها را بکشم و خون آنها را جاری کنم. و این اتفاقات افتاده است و ما قضاوتش را واگذار می کنیم به شما انسانهای منصف و ببینید دینی که پر از مهر و محبت است را چگونه رواج داده اند و به مردم معرفی کرده اند.. نوشته شده توسط محمد اسلامی قزوینی....

:: برچسب‌ها: یا امیرالمومنین , اهل سنت , اهل سنت ایران , شیعیان , مذاهب اهل سنت , خلفای راشدین , ابوبکر , عمر بن خطاب , عثمان بن عفان , حوزه علمیه , سایت مذهبی , محمد اسلامی قزوینی , محمد , ,



حجر اسماعیل (ع) 1
نوشته شده در چهار شنبه 5 فروردين 1394
بازدید : 2631
نویسنده : محمد اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم..فایل صوتی 02/08/1390:قسمت اول: شبهه شبکه کلمه وکارشناس معروفش عقیل هاشمی وهابی معروف به عقیل بی عقل: گاهی وقتها شیعیان می گویند هفتاد پبامبر(ع) در حجر اسماعیل(ع) دفن شده است، من مانده ام که این پیامبران(نعوذبالله از طرف بنده است) مورچه بودند؟ این پیامبران چگونه در اینجا جای شده اند؟ در حجر اسماعیل، اگر فضیلت باشد باید خود حضرت ابراهیم(ع) را در آنجا دفن میکردند که بانی مکه بودند و پدر انبیاء علیهم السلام و معنی ندارد حضرت هاجر(س) را در آنجا دفن کنند!شبکه ولایت و مجری محترم: حاج آقا این کارشناسان وهابی مدعی هستند که دفن پیامبران (ع) در حجر اسماعیل دروغ است، آیا این سخن صحیح است؟ لطفا پاسخ دهید. حاج آقا ابوالقاسمی کارشناس شبکه ولایت: اقرار علمای اهل سنت مبتنی بر دفن بزرگان در مسجد الحرام را نشان خواهیم داد، در کتاب البدایة والنهایة ابن کثیر الدمشقي السلفي جلد اول آورده است که: اسماعیل نبی خدا (ع) به همراه مادرش در حجر اسماعیل دفن شده است. حال ایشان این را به صراحت گفته است یک پیامبر در حجر اسماعیل دفن شده است. کتاب بعدی کتاب سفرنامه إبن جبیر است که بسیار سفرنامه معتبری می باشد و نکته مهم در این سفر نامه آمده است. در این کتاب که به مکه می رسد صفحه 75 زیر ناودان مسجد الحرام در صحن حجر نزدیک دیوار خانه خدا قبر حضرت اسماعیل بود وحتی علامت و سنگ قبر هم موجود است، علامتش یک سنگ سبز رنگ مستطیلی شکل است که شبیه محراب است و در کنار آن سنگی سبز رنگ دایره ای شکل است. آری الآن وهابی های سعوی آنها را برداشته اند. ابن جبیر در قرن ششم می زیسته است و وفاتش در 614 است. در صفحه بعدی یعنی 76 می گوید: و در کنار آن رکن عراقی مادرش حضرت هاجر (س) است و علامت آن یک سنگ سبز رنگی است که اندازه آن یک وجب و نیم است و مردمی برای تبرک می آیند و در اینجا نماز می خوانند و شایسته است اینها این کار را انجام می دهند. این دو قبر جزء بیت العتیق به حساب می آیند، و روی دو قبر دو شخص محترم است، خداوند این دو قبر را نورانی بگرداند و به برکت آنها هر کسی در اینجا نماز بخواند برکت دهد. حال این اقرار یک عالم اهل سنت است که اینطور بیان کرده است و اما وهابیون برای اینکه بیایند و بگویند: خداوند لعنت کند یهود را که قبر انبیاء خودشان را مسجد قرار دادند! خب مسجد الحرام هم قبرستان است حال خداوند لعنت کند همه مسلمانها را که قبر انبیاء گذشته را مسجد الحرام کرده اند! اگر واقعا معنای آن، این باشد که وای به حال مسلمانان! در حالی که مفتی خودشان می گوید معنی روایت این است که آن شخص را قبله قرار ندهند. حال برویم سراغ روایات: راجع به قبر حضرت اسماعیل (ع) روایتی در سیزده سند مختلف وجود دارد، کتاب مصنف عبدالرزاق ج5 ص115 باب قبور بین رکن و مقام است و صفحه 120 در مورد حضرت اسماعیل: اسماعیل در بین رکن و مقام دفن شده است. روایت بعدی از یکی از تابعین است که می فرماید من همراه عبدالله صحابی رسیدیم به رکن و مقام که شروع کرد به شمردن و شمردن که رسید به قبر اسماعیل(ع) و آخرین قبری که گفت قبر اسماعیل بود و صحابی گفت بین 70 تا 90 پیامبر بین رکن و مقام و حجر دفن شده اند، بعد از آن یک گوشه ای است در داخل خود حجر که عبدالله بن زبیر می گفت: این گوشه قبر دختران حضرت اسماعیل است که شوهر نکرده اند و زمانی که از دنیا رفتند در همین جا دفن شدند. حال حضرات هاجر، اسماعیل، دختران حضرت اسماعیل و هفتاد الی نود پیامبر الهی در رکن و مقام دفن شده اند و این می شود قبرستان که معروفترین و مبارکترین مسجد مسلمانان روی قبرستان بنا شده است. حال کارشناس وهابی بگوید مدرک ندارند! واینکه چرا حضرت ابراهیم (ع) را دفن نکردند؟ چون حضرت ابراهیم در مکه نبود، ابراهیم در بیت المقدس بود و در آنجا از دنیا رفت و امکان نبود بیاورند به مکه و در همان جا دفن کردند اما اهل سنت روایت دارند بسیاری از پیامبران الهی اگر قومشان آنها را ترک می کردند ایشان می آمدند مکه و در کنار خانه خدا به اصطلاح معتکف می شدند تا زمانی که از دنیا بروند و وقتی از دنیا می رفتند در همان جا دفن می شدند و حدود 300 پیامبر در داخل مسجدالحرام روایت کرده اند که دفن شده اند..والسلام علیکم..

:: برچسب‌ها: یا امیرالمومنین , اهل سنت , اهل سنت ایران , شیعیان , مذاهب اهل سنت , خلفای راشدین , ابوبکر , عمر بن خطاب , عثمان بن عفان , حوزه علمیه , سایت مذهبی , محمد اسلامی قزوینی , ,



آیا حضرت زهرا (س) با ابوبکر قهر بود؟
نوشته شده در جمعه 22 اسفند 1393
بازدید : 1702
نویسنده : محمد اسلامی



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 66 صفحه بعد